تاملي بر حساب و كتابهاي بي اساس كيهان......
چگونه ۱۰درصديها ۵۱ درصد رايآوردند!؟
|
گروه سياسي- رسانةها: روزنامه "كيهان" امروز با يك جمع و تفريق بسيار ساده به نتيجه اي درخشان رسيد و آن اينكه " اصلاحطلبان تنها ده درصد راي دارند " و با اين نتيجه گيري تلاش كرد خود را دلداري دهد ازينكه "مشي افراطي گري " كه "شريعتمداران كيهان نشين" طلايه دار و شيفته ي آنند با شكستي مواجه شد كه ميتوان از آن به افتضاح ياد كرد.
اكنون كه "افراط" در جدال با "عقلانيت و اعتدال" خاك شده و رو به اضمحلال ميرود برخي ترجيح ميدهند مقابله ي چند روز پيش خود با آقاي روحاني را فراموش كنند و فعلا "رييس جمهور منتخب" را اصولگرا و ازجمع خود معرفي نمايند تا ضمن كم اهميت جلوه دادن اجماع تاريخي اصولگرايان معتدل و ميانه رو با اصلاحطلبان درون نظام، كام تلخ خود را با توهمات شيرين اندكي التيام بخشند و نيز سخني براي مخاطبان خود داشته باشند.
به عنوان نمونه آقاي اسماعيل كوثري نماينده ي محترم مردم تهران روز گذشته طي سخناني گفته است: "توصیهام به آنهایی که سعی میکنند نقش "هاشمی" و "خاتمی" را پررنگ کنند این است که مردم این اظهارات را قبول نمیکنند و بهتر است چنین رویکردی را ادامه ندهند، اصولا باید گفت مردم دیگر به هاشمی و خاتمی اعتماد ندارند."
در حاليكه با مشاركت تمام احزاب، گروهها و شخصيتها، حماسه ي سياسي مورد تاكيد مقام معظم رهبري خلق شد و چشم دنيا به كشور عزيز ما خيره ماند طرح اين تحليلهاي وحدت ستيز، وجهي ندارد. افزون بر آن، رييس جمهور منتخب در حقيقت نماينده ي تمام ملت است و با در نظر داشتن اولويتهاي نظام و راهبردهاي كلان در حوزه ي منافع ملي، به همه ي گروهها و احزاب اعم از اصلاح طلب و اصولگرا تعلق دارد و بايد منافع آحاد جامعه را در نظر بگيرد و ما نيز به اين مسئله افتخار ميكنيم كه در مسير انتخاب كسي گام برداشتيم كه به چنين ديدگاهي باور دارد و پايبند است اما اينكه "كيهان و دوستان" اعلام ميكنند اصلاحطلبان تنها از ده درصد پشتوانه ي اعتماد عمومي برخوردارند يا مردم ديگر به "هاشمي" و "خاتمي" اعتماد ندارند، سوالات زيادي در ذهن مخاطبان خود ايجاد ميكند كه به سه مورد آن ميپردازيم:
نخست: روزي نيست "جريده ي وزين كيهان" كه از "بيت المال" تغذيه ميكند در صفحه ي ۲ و طي مطالبي چون اخبار ويژه، ستون گفت و شنود يا سخن سردبير به اصلاحطلبان نتازد و تمام اين طيف را به چوب خيانت نراند و رهبران و بزرگانشان را - بي توجه به سابقه شان در نظام و انقلاب - كذا و كذا نخواند. سوال اصلي اينجاست كه اينهمه هزينه ي مالي و فكري براي تخريب و تخطئه ي گروهي كه توان جلب آراي تنها ده درصد از مردم را دارد آيا با قانون "هزينه و فايده" همخواني دارد؟
آيا بهتر نيست "كيهان" اين "اقليت بي مقدار و كم شمار !! " را به حال خود رها كند تا خود به خود و بدون صرف هزينههاي گزاف به بوته ي فراموشي سپرده شوند؟ اين توان مالي و تبليغاتي را معمولا براي كنار زدن مخالفان قدرتمند و داراي پتانسيل بالاي اقبال عمومي صرف ميكنند نه مخالفاني كه قادرند تنها ده درصد از راي مردم را به خود اختصاص دهند و تلف كردن اين هزينهها، فقط بخاطر رقباي ده درصدي، دور از خردمندي است.
سوال دوم: آقاي روحاني كانديداي مورد توافق و حمايت آقايان "هاشمي" و "خاتمي" بود.هيچكدام از احزاب اصولگرا و در راس آن "جامعتين" از آقاي روحاني اعلام حمايت نكردند بلكه بر عكس برخي مطبوعات اين طيف با احتياط از اينكه آقاي "روحاني" مورد حمايت شحصيتهاي اصلاح طلب بوده حملاتي را نسبت به او تدارك ميديدند.
عليرغم اين اتفاقات، ايشان پيروز انتخابات شدند كه تحليل گران بي طرف اين پيروزي را مرهون "اجماع نيروهاي معتدل" و حمايت قاطع شخصيت هايي چون "هاشمي، خاتمي، سيد حسن خميني، علي مطهري" و...... ميدانند. سوال اينجاست كه آقاي كوثري بر چه مبنايي ميگويند مردم به "هاشمي و خاتمي" اعتماد ندارند و مرادشان از "مردم" دقيقا چيست؟ همچنين وقتي كانديداي مورد حمايت اين دو شخصيت طراز اول نظام، شگفتي ساز ميشود اگر حود آقايان "هاشمي و خاتمي" كانديدا ميشدند چه اتفاقي رقم ميخورد؟
سوال سوم: معمولا به هر انتخاباتي كه نزديك ميشويم از "رياست جمهوري" و "مجلس" گرفته تا "شورا"ها و حتي "نظام پزشكي" روزنامه ي "كيهان" باكي ندارد ازينكه بي محابا تلاش كند كه كانديداهاي وابسته به جريان اصلاح طلب رد صلاحيت شوند و نهايتا نيروهاي ضعيف و درجه ي دو يا سه اين طيف مجوز شركت در رقابتهاي انتخاباتي را كسب كنند تا هم پيروزي كساني كه "كيهان" بدانها علاقمند است پيش از راي گيري تضمين گردد و هم پس از راي گيري، "كيهان نشينان و كيهاني انديشان" به خود ببالند در صور خود بدمند كه انتخابات با حضور فعال كانديداهاي "گروه رقيب" برگزار شد و ما موفق به شكست "شير بي يال و دم و اشكم" شديم !!
اين روش نيز با نظر امروز "كيهان" كه "اصلاحطلبان" توان جلب آراي تنها ده درصد را دارند، همخواني ندارد و هيچ عقل و منطقي نمي پذيرد كه با تمام توان كانديداهاي رقيبي را به دلايل فراقانوني و غير قابل پذيرش رد صلاحيت كنيد كه تنها ده درصد راي دارند.
كوتاه سخن اينكه مخاطبان ناچارند اين "حساب و كتاب " كيهان را در كنار پيش بينيها و تحليلهاي اخيرش بگذارند و بي تفاوت از كنارش بگذرند. آقاي شريعتمداري دوماه پيش گفته بود هاشمي نمي آيد و هاشمي آمد. گفت هاشمي از هيچكدام از ۸ كانديدا حمايت نميكند ولي هاشمي از آقاي روحاني حمايت قاطع به عمل آورد. گفت اصولگراها پيروزند و نشد. سخنان امروز او در كيهان نيز ازين سنخاند.
اكنون كه "افراط" در جدال با "عقلانيت و اعتدال" خاك شده و رو به اضمحلال ميرود برخي ترجيح ميدهند مقابله ي چند روز پيش خود با آقاي روحاني را فراموش كنند و فعلا "رييس جمهور منتخب" را اصولگرا و ازجمع خود معرفي نمايند تا ضمن كم اهميت جلوه دادن اجماع تاريخي اصولگرايان معتدل و ميانه رو با اصلاحطلبان درون نظام، كام تلخ خود را با توهمات شيرين اندكي التيام بخشند و نيز سخني براي مخاطبان خود داشته باشند.
به عنوان نمونه آقاي اسماعيل كوثري نماينده ي محترم مردم تهران روز گذشته طي سخناني گفته است: "توصیهام به آنهایی که سعی میکنند نقش "هاشمی" و "خاتمی" را پررنگ کنند این است که مردم این اظهارات را قبول نمیکنند و بهتر است چنین رویکردی را ادامه ندهند، اصولا باید گفت مردم دیگر به هاشمی و خاتمی اعتماد ندارند."
در حاليكه با مشاركت تمام احزاب، گروهها و شخصيتها، حماسه ي سياسي مورد تاكيد مقام معظم رهبري خلق شد و چشم دنيا به كشور عزيز ما خيره ماند طرح اين تحليلهاي وحدت ستيز، وجهي ندارد. افزون بر آن، رييس جمهور منتخب در حقيقت نماينده ي تمام ملت است و با در نظر داشتن اولويتهاي نظام و راهبردهاي كلان در حوزه ي منافع ملي، به همه ي گروهها و احزاب اعم از اصلاح طلب و اصولگرا تعلق دارد و بايد منافع آحاد جامعه را در نظر بگيرد و ما نيز به اين مسئله افتخار ميكنيم كه در مسير انتخاب كسي گام برداشتيم كه به چنين ديدگاهي باور دارد و پايبند است اما اينكه "كيهان و دوستان" اعلام ميكنند اصلاحطلبان تنها از ده درصد پشتوانه ي اعتماد عمومي برخوردارند يا مردم ديگر به "هاشمي" و "خاتمي" اعتماد ندارند، سوالات زيادي در ذهن مخاطبان خود ايجاد ميكند كه به سه مورد آن ميپردازيم:
نخست: روزي نيست "جريده ي وزين كيهان" كه از "بيت المال" تغذيه ميكند در صفحه ي ۲ و طي مطالبي چون اخبار ويژه، ستون گفت و شنود يا سخن سردبير به اصلاحطلبان نتازد و تمام اين طيف را به چوب خيانت نراند و رهبران و بزرگانشان را - بي توجه به سابقه شان در نظام و انقلاب - كذا و كذا نخواند. سوال اصلي اينجاست كه اينهمه هزينه ي مالي و فكري براي تخريب و تخطئه ي گروهي كه توان جلب آراي تنها ده درصد از مردم را دارد آيا با قانون "هزينه و فايده" همخواني دارد؟
آيا بهتر نيست "كيهان" اين "اقليت بي مقدار و كم شمار !! " را به حال خود رها كند تا خود به خود و بدون صرف هزينههاي گزاف به بوته ي فراموشي سپرده شوند؟ اين توان مالي و تبليغاتي را معمولا براي كنار زدن مخالفان قدرتمند و داراي پتانسيل بالاي اقبال عمومي صرف ميكنند نه مخالفاني كه قادرند تنها ده درصد از راي مردم را به خود اختصاص دهند و تلف كردن اين هزينهها، فقط بخاطر رقباي ده درصدي، دور از خردمندي است.
سوال دوم: آقاي روحاني كانديداي مورد توافق و حمايت آقايان "هاشمي" و "خاتمي" بود.هيچكدام از احزاب اصولگرا و در راس آن "جامعتين" از آقاي روحاني اعلام حمايت نكردند بلكه بر عكس برخي مطبوعات اين طيف با احتياط از اينكه آقاي "روحاني" مورد حمايت شحصيتهاي اصلاح طلب بوده حملاتي را نسبت به او تدارك ميديدند.
عليرغم اين اتفاقات، ايشان پيروز انتخابات شدند كه تحليل گران بي طرف اين پيروزي را مرهون "اجماع نيروهاي معتدل" و حمايت قاطع شخصيت هايي چون "هاشمي، خاتمي، سيد حسن خميني، علي مطهري" و...... ميدانند. سوال اينجاست كه آقاي كوثري بر چه مبنايي ميگويند مردم به "هاشمي و خاتمي" اعتماد ندارند و مرادشان از "مردم" دقيقا چيست؟ همچنين وقتي كانديداي مورد حمايت اين دو شخصيت طراز اول نظام، شگفتي ساز ميشود اگر حود آقايان "هاشمي و خاتمي" كانديدا ميشدند چه اتفاقي رقم ميخورد؟
سوال سوم: معمولا به هر انتخاباتي كه نزديك ميشويم از "رياست جمهوري" و "مجلس" گرفته تا "شورا"ها و حتي "نظام پزشكي" روزنامه ي "كيهان" باكي ندارد ازينكه بي محابا تلاش كند كه كانديداهاي وابسته به جريان اصلاح طلب رد صلاحيت شوند و نهايتا نيروهاي ضعيف و درجه ي دو يا سه اين طيف مجوز شركت در رقابتهاي انتخاباتي را كسب كنند تا هم پيروزي كساني كه "كيهان" بدانها علاقمند است پيش از راي گيري تضمين گردد و هم پس از راي گيري، "كيهان نشينان و كيهاني انديشان" به خود ببالند در صور خود بدمند كه انتخابات با حضور فعال كانديداهاي "گروه رقيب" برگزار شد و ما موفق به شكست "شير بي يال و دم و اشكم" شديم !!
اين روش نيز با نظر امروز "كيهان" كه "اصلاحطلبان" توان جلب آراي تنها ده درصد را دارند، همخواني ندارد و هيچ عقل و منطقي نمي پذيرد كه با تمام توان كانديداهاي رقيبي را به دلايل فراقانوني و غير قابل پذيرش رد صلاحيت كنيد كه تنها ده درصد راي دارند.
كوتاه سخن اينكه مخاطبان ناچارند اين "حساب و كتاب " كيهان را در كنار پيش بينيها و تحليلهاي اخيرش بگذارند و بي تفاوت از كنارش بگذرند. آقاي شريعتمداري دوماه پيش گفته بود هاشمي نمي آيد و هاشمي آمد. گفت هاشمي از هيچكدام از ۸ كانديدا حمايت نميكند ولي هاشمي از آقاي روحاني حمايت قاطع به عمل آورد. گفت اصولگراها پيروزند و نشد. سخنان امروز او در كيهان نيز ازين سنخاند.